خواستم حال خوب و انرژی حاصل از فیلمی که امروز تماشا کردم را تا سرد نشده ثبت کنم. «آقای کیمیایی» مستندی به کارگردانی امیر قادری , که بهنظر من اصولن قرار نیست فیلمی تحلیلی دربارهء کارنامه فیلمسازی ِ کیمیایی باشد یا به اطلاعات مخاطب در باب ویژگیهای سینمای او اضافه کند. این یک فیلم گرم و عاشقانهء شخصی ست دربارهء رابطهء یک منتقد , یک تماشاگر پیگیر و علاقمند , با فیلمساز موردعلاقهاش و عمر و زندگیای که با سکانسهای محبوبش از آثار او گذرانده , و وجد و لذت و سرخوشی ِ عمیقی که موفق می شود تماشاگر را در آن شریک کند. شخصن هیچکدام از فیلمهای کیمیایی را دوست ندارم (بجز سلطان) و قیصر را اصولن نمی توانم تحمل کنم و آن را شاید مخربترین فیلم تاریخ سینمای ایران میدانم ( در کنار همهء دستاوردهای تکنیکیاش) , اما این فیلم چنان «زنده» ست و پر از شور و احساس ,
و سکانسهای منتخب از فیلم های مختلف چنان خلاقانه در کنار هم قرار گرفته اند- مثلن آن سکانس ِ زیبا از «پتگارت و بیلی د کید» - و ریتم جذابی را شکل دادهاند , و ساندترک فیلم چنان پر است از قطعههای راک ِ عالی و درجه یک که باسلیقه انتخاب شده و روی تصویرها مینشینند , و آن سکانس ِ «آنتراکت» که اجرای یک گروه راک از موسقی فیلم سرب است , و هارمونی و تعادل لحن و سلیقهء بکار رفته در سر و شکل کلی فیلم , نماهای مصاحبه که در شمال و سر صحنه (احتمالن رئیس) گرفته شده , و آن نمای پشت صحنه که چندین بار با فاصله تکرار میشود و به مثابه یک موتیف بصری به فیلم شکل میبخشد , و اولین سکانس ِ پشت صحنه با حضور پدر و پسرکه چه گرم و دوستداشتنی ست , و نماهایی که مهناز افشار به شیشهء بارانزدهء ماشین میکوبد , و پالتوها و راهرفتنها در برف و شب و سرما , که برای دوستداشتنش لازم نیست کیمیایی دوست باشی , همین که آدم رمانتیکی باشی و بتوانی بهاصطلاح فاز احساساتی که از قابهای فیلم بیرون میزند را بگیری کافی ست. فیلم واقعن با عشق و از ته دل ساخته شده و - ظاهرن همانطور که سازندهاش میخواسته - تاثیری وجدآور و انرژیبخش و تند و سنگین مثل یک قطعه راک دهه هفتادی روی آدم میگذارد.
پ.ن: عنوان پست از یکی قطعههای ساندترک فیلم , ترانهء
Prison Song - Graham Nash
که شنیدنش را پیشنهاد می کنم. این را که گوش کنید حال و هوای کلی فیلم هم دستتان میآید

پ.ن: عنوان پست از یکی قطعههای ساندترک فیلم , ترانهء
Prison Song - Graham Nash
که شنیدنش را پیشنهاد می کنم. این را که گوش کنید حال و هوای کلی فیلم هم دستتان میآید
2 commentaires:
سلام و تبريك بابت وبلاگ جديد. هرچند كه حكمتش را خيلی متوجه نشدم چون همون وبلاگ قبلی مخاطبهای خودشو پيدا كرده بود و جا افتاده بود. البته میفهمم كه آدم گاهی اوقات نياز مبرم به اين رو احساس میكنه كه از نو شروع كنه. به هر حال موفق باشی. در مورد فيلم قيصر البته باهات موافق نيستم اصلاً ولی در مورد اون آهنگ گراهام نش چرا، واقعاً معركه است. در مورد فيلم ميزوگوچی، اصولاً سينمای كلاسيك ژاپن پر از جواهراهای گمنام يا كمتر شناخته شده است كه خيلی جای بحث دارن
سلام و خیلی ممنون. امیدوارم که اینجا هم مثل وبلاگ قبلی به مرور خوانندههای خودشو پیدا کنه
Enregistrer un commentaire